مقاله پژوهشی
مدیریت و اقتصاد چوب
شهاب بیات زاده؛ حمیدرضا طلایی
چکیده
سابقه و هدف: صنعت چوب، بهویژه در بخشهای مبلمان و دکوراسیون، یکی از صنایع کوچک اما با ظرفیت بالای کارآفرینی است که به دلیل بهرهبرداری غیرمسئولانه، با چالشهای متعددی در حوزه پایداری و تابآوری مواجه است. هدف این پژوهش شناسایی و اولویتبندی معیارهای انتخاب تأمینکنندگان پایدار و تابآور در صنعت مبلمان و دکوراسیون ایران است ...
بیشتر
سابقه و هدف: صنعت چوب، بهویژه در بخشهای مبلمان و دکوراسیون، یکی از صنایع کوچک اما با ظرفیت بالای کارآفرینی است که به دلیل بهرهبرداری غیرمسئولانه، با چالشهای متعددی در حوزه پایداری و تابآوری مواجه است. هدف این پژوهش شناسایی و اولویتبندی معیارهای انتخاب تأمینکنندگان پایدار و تابآور در صنعت مبلمان و دکوراسیون ایران است تا از طریق بهبود عملکرد زنجیره تأمین، به کاهش اثرات زیستمحیطی، افزایش بهرهوری و تضمین تداوم عرضه منابع کمک کند. این مطالعه در راستای پر کردن شکافهای علمی موجود در ارزیابی جامع تأمینکنندگان این صنعت طراحی شده است.مواد و روشها: این پژوهش به منظور شناسایی و اولویتبندی معیارهای انتخاب تأمینکنندگان پایدار و تابآور در صنعت مبلمان و دکوراسیون انجام شده است. روش تحقیق به صورت تحلیلی و کاربردی و با رویکرد توصیفی-پیمایشی طراحی شده است. ابتدا با مرور جامع ادبیات پژوهش، معیارهای اولیه مرتبط با انتخاب تأمینکنندگان شناسایی شدند. این معیارها در چهار دسته اصلی اقتصادی، زیستمحیطی، اجتماعی و تابآوری قرار گرفتند و شامل 17 معیار بودند.بهمنظور تأیید معیارهای شناساییشده، از روش دلفی فازی استفاده شد. پرسشنامهای بر اساس معیارهای شناساییشده تهیه و میان 10 نفر از خبرگان صنعت مبلمان و دکوراسیون، شامل مدیران زنجیره تأمین و متخصصان محیطزیست، توزیع گردید. انتخاب خبرگان بر اساس تجربه کاری حداقل 15 سال و آشنایی با اصول پایداری و تابآوری انجام شد. پرسشنامهها در دو مرحله تحلیل شدند و به دلیل کاهش اختلاف نظر میان پاسخها به کمتر از 0.2، مرحله سوم متوقف گردید.برای وزندهی معیارها از روش بهترین-بدترین فازی استفاده شد. این روش با انتخاب مهمترین و کماهمیتترین معیارها و انجام مقایسههای زوجی، وزن هر معیار را محاسبه کرد. مدل بهدستآمده با استفاده از نرمافزار LINGO حل شد و نتایج نهایی رتبهبندی معیارها استخراج گردید. این روش با هدف کاهش خطاهای ذهنی و مدیریت عدم قطعیت در دادهها، رویکردی مناسب برای اولویتبندی در محیطهای پیچیده مانند صنعت چوب ارائه کرد.نتایج: یافتهها نشان دادند که معیارهای مرتبط با تابآوری و زیستمحیطی در مقایسه با معیارهای اقتصادی و اجتماعی اهمیت بالاتری دارند. این اولویتبندی نشاندهنده نقش کلیدی این دو دسته معیار در مدیریت زنجیره تأمین چوب، بهویژه در مقابله با اختلالات و تضمین پایداری منابع طبیعی است. معیارهای بررسیشده شامل آگاهی از ریسک، استفاده پایدار از منابع، انعطافپذیری زنجیره تأمین، توانایی بازیابی، کنترل آلودگی، بهرهوری هزینه، تحویل بهموقع، ایمنی کارکنان، پاسخگویی، کیفیت، گواهینامههای زیستمحیطی، تأثیر بر جامعه، ثبات مالی، روابط با تأمینکننده، موقعیت جغرافیایی، فناوری، و شهرت بودند.معیار آگاهی از ریسک با وزن 0.171 و معیار استفاده پایدار از منابع با وزن 0.123 بهعنوان مهمترین عوامل شناسایی شدند. معیارهای انعطافپذیری زنجیره تأمین و توانایی بازیابی نیز در رتبههای بالاتر قرار گرفتند. در دسته اقتصادی، بهرهوری هزینه و تحویل بهموقع وزن بیشتری داشتند. معیارهای اجتماعی مانند ایمنی کارکنان و تأثیر بر جامعه در رتبههای پایینتری قرار گرفتند. همچنین معیارهای روابط با تأمینکننده و شهرت کمترین اهمیت را داشتند. این نتایج نشاندهنده تمرکز صنعت چوب بر تابآوری و حفاظت زیستمحیطی است، در حالی که معیارهای اقتصادی و اجتماعی بهعنوان عوامل حمایتی در اولویتهای بعدی قرار گرفتهاند.نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که در صنعتی مانند مبلمان و دکوراسیون، تابآوری و پایداری زیستمحیطی نقش کلیدی در انتخاب تأمینکنندگان ایفا میکنند. این پژوهش چارچوبی ارائه داده که میتواند به مدیران در ارزیابی جامع تأمینکنندگان کمک کند و به تصمیمگیری بهینه در راستای تضمین تداوم زنجیره تأمین و کاهش اثرات زیستمحیطی یاری رساند. پژوهشهای آتی میتوانند با بررسی شرایط جهانی و منطقهای معیارها، مدلهای پویاتری برای ارزیابی ارائه دهند.
مقاله پژوهشی
علی قاسمی چهاردهی
چکیده
چکیدهسابقه و هدف: مقدار سالیانه ضایعات مواد غذایی، حدود یک سوم مقدار تولید جهانی غذای خوراکی را شامل میشود. یکی از دلایل اصلی ضایعات مواد گوشتی، بیماری ایجاد شده توسط میکروارگانیسمها میباشد. با استفاده از ردیابی پیوسته و لحظهای تخریب ماده غذایی، میتوان به طور چشمگیری ضایعات را کاهش داد. یکی از روشهای اصلی شناسایی تغییر کیفیت ...
بیشتر
چکیدهسابقه و هدف: مقدار سالیانه ضایعات مواد غذایی، حدود یک سوم مقدار تولید جهانی غذای خوراکی را شامل میشود. یکی از دلایل اصلی ضایعات مواد گوشتی، بیماری ایجاد شده توسط میکروارگانیسمها میباشد. با استفاده از ردیابی پیوسته و لحظهای تخریب ماده غذایی، میتوان به طور چشمگیری ضایعات را کاهش داد. یکی از روشهای اصلی شناسایی تغییر کیفیت ماده غذایی درون بستهبندی، تغییر pH میباشد. با بهکارگیری پلیمرهای طبیعی، حاوی مواد حساس به pH، میتوان از وضعیت مواد گوشتی داخل بستهبندی، اطلاع پیدا کرد. از مواد طبیعی حساس به pH ، آنتوسیانینها میباشد. این پژوهش، به بررسی استفاده از ماده استخراجی از پوست بادمجان برای ساخت فیلم زیستی نانوسلولزی حساس به pH، به عنوان نشاندهنده فساد گوشت داخل بستهبندی، پرداخته است.مواد و روشها: پوست بادمجان، پس از خرد شدن و عبور از الک، در دو روش مجزا (با و بدون اسید فرمیک)، تحت عصارهگیری قرار گرفت. مقدار آنتوسیانین، در هر روش، مورد بررسی قرار گرفت و سپس براساس مقدار آنتوسیانین بهدستآمده، روش مناسب عصارهگیری، انتخاب گردید. آنتوسیانین حاصل، به عنوان ماده اصلی حساس به تغییرات pH، در درصدهای مختلف تا رسیدن به نتیجه مطلوب، برای ساخت فیلم نانوسلولزی، مورد استفاده قرار گرفت. در ساخت فیلم نانوسلولزی، آنتوسیانین با کمک دو نوع پلیمر اتصالدهنده عرضی، به نامهای پنتاسدیمتریفسفات و پلیوینیلالکل، در دو مسیر جدا، به داخل فیلم نانوفیبرسلولزی، با روش casting، در دمای 38 درجه سانتیگراد، به مدت 72 ساعت در آون، تثبیت گردید. فیلم حاصل، به عنوان نشانگر(Indicator) فساد گوشت، در فضای داخلی بستهبندی مواد گوشتی قرار گرفت. تعدادی از بستهبندیهای مذکور، سه روز در دمای محیط و تعدادی دیگر، هفت روز در یخچال قرار گرفتند. تغییر رنگ فیلمها در هر دو مورد، که نشان از آلودگی میکروبی گوشت بود، مشهود بود. یافتهها: نتایج نشان داد، مقدار آنتوسیانین در روش عصارهگیری با اسید فرمیک، دو برابر روش عصارهگیری بدون استفاده از اسید فرمیک میباشد. تست L a b مربوط به فیلمهای نانوسلولزی، نشان داد که برای فیلمهای داخل بستهبندی پس از فساد گوشت، فاکتور b به اندازه سه و نیم برابر، افزایش داشته است. بررسی فیلمها با کمک XRD، نشان داد اضافهشدن پلیمر اتصالدهنده و همچنین عصاره، باعث افزایش درجه کریستالیته فیلم نانوسلولزی میگردد. همچنین، بررسی فیلمها بوسیله دستگاه FTIR نشان داد با افزودن پلیمرهای اتصالدهنده، گروههای عاملی جدید در فیلمنانوسلولزی، قبل و بعد از قرارگیری داخل بستهبندی، ایجاد میشود. نتیجهگیری: در این تحقیق، از عصاره پوست بادمجان برای ساخت فیلم نانوسلولزی حساس به pH، استفاده شده است. در استخراج عصاره، از نظر مقدار آنتوسیانین حاصل، روش با اسید فرمیک، بر روش بدون آن، رجحان داشت. فیلم نانوسلولزی ساخته شده، در مجاورت گوشت فاسد، تغییر رنگ داده و به رنگ زرد مایل به سبز، در آمد. نتایج حاصله نشان از افزایش درجه کریستالیته، در اثر بر هم کنش بین اجزای فیلم دارد. خود عصاره نیز در pH اسیدی، به رنگ قرمز و در pH قلیایی، به رنگ قهوهای مایل به سبز درآمد. در نهایت مشخص گردید، با استفاده از تغییر رنگ مشهود فیلم نانوسلولزی زیستتخریبپذیر مذکور، میتوان به طور بصری از وضعیت ماده غذایی داخل بستهبندی، اطلاع پیدا کرد.
تبدیل مکانیکی چوب و اتصالات چوبی
تبدیل مکانیکی چوب و اتصالات چوبی
وحید سخندان؛ حمیدرضا منصوری؛ محمد دهمرده قلعه نو؛ محمد شمسیان
چکیده
چکیدهسابقه و هدف: سازههای چوبیِ تاریخی بهوضوح، هویت، معماری، فرهنگ و سبک زندگی مردمِ یک دوره از تاریخ را به تصویر میکشد و بهعنوان گنجینهای گرانبها در اختیار نسلهای بعد قرار میگیرد. از اینرو، از همگسیختگی اتصالات سازههای چوبی تاریخی، مشکل بزرگی برای حفظ این آثار ارزشمند در مدت طولانی است. این پژوهش با هدف اصلاح و ...
بیشتر
چکیدهسابقه و هدف: سازههای چوبیِ تاریخی بهوضوح، هویت، معماری، فرهنگ و سبک زندگی مردمِ یک دوره از تاریخ را به تصویر میکشد و بهعنوان گنجینهای گرانبها در اختیار نسلهای بعد قرار میگیرد. از اینرو، از همگسیختگی اتصالات سازههای چوبی تاریخی، مشکل بزرگی برای حفظ این آثار ارزشمند در مدت طولانی است. این پژوهش با هدف اصلاح و تقویت چسب پلی وینیل استات (PVAc) با استفاده از الیاف نانوسلولزی (NFC) و نانوالیاف شیشه (GNF) جهت بهبود اتصالات کام و زبانه در سازههای سنتی گرهچینی چوبِ راش انجام شده است.مواد و روشها: در این تحقیق، بهمنظور مطالعه تاثیرات میزان تقویتکنندهها بر خواص چسب PVAc، نانوالیاف سلولزی و نانوالیاف شیشه در سه سطح مختلف شامل 0، 3 و 6 درصد بر مبنای وزن خشک چسب در قالب 9 تیمار (هر تیمار با 3 تکرار) مورد بررسی قرار گرفتند. اتصال کام و زبانه با استفاده از چسب پلی وینیل استات بدون نانوالیاف سلولزی و نانوالیاف شیشه بهعنوان نمونههای شاهد در نظر گرفته شد. پس از آمادهسازی نمونهها، آزمونهای کمی و کیفی شامل مقاومت کششی، مقاومت به خمش (مدول گسیختگی و مدول الاستیسیته)، تست کُهنگی تسریعشده، طیفسنجی FTIR و ارزیابی نمونهها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) انجام گرفت.نتایج: بر طبق نتایج، اختلاف معنیداری بین تیمارهای مورد مطالعه از نظر میزان مقاومت کششی و مقاومت به خمش (مدول گسیختگی و مدول الاستیسیته) وجود داشت (05/0>P). در بین تیمارهای مورد مطالعه، بیشترین میزان مقاومت کششی (MPa 9/13)، مدول گسیختگی (MPa 5/130) و مدول الاستیسیته (MPa 36/11785) در تیمار PVAc اصلاحشده حاوی 3 درصد نانوالیاف سلولز و 3 درصد نانوالیاف شیشه مشاهده شد. علاوه بر این، نتایج بهدست آمده تفاوت معنیداری بین تیمارهای مورد مطالعه از نظر میزان کُهنگی تسریعشده نشان داد (05/0>P). کمترین میزان کهنگی تسریعشده در تیمار PVAc اصلاحشده با 3 درصد نانوالیاف سلولز و 3 درصد نانوالیاف شیشه (0/4) مشاهده گردید که نشان داد افزودن نانوالیاف سلولز و نانوالیاف شیشه به چسب PVAc باعث کاهش میزان کهنگی تسریعشده در محل اتصالات میشود. طیفسنجی FTIR نشان داد که با وارد شدن نانوالیاف سلولزی به داخل ماتریس پلی وینیل استات (PVAc)، بین گروههای هیدروکسیلی (OH) زنجیرههای پلیمری و گروههای هیدروکسیلی نانوسلولز پیوند هیدروژنی بهوجود میآید که موجب تشکیل شبکههای سهبُعدی منسجم و یکپارچه میشود. همچنین، بر طبق مشاهدات حاصل از میکروسکوپ الکترونی (SEM)، مشخص شد که نانوالیاف سلولز و نانوالیاف شیشه پراکنش نسبتاً خوبی در ماتریس پلیمری PVAc داشتند.نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که با افزودن نانوالیاف سلولزی در سطح 3 درصد و نانوالیاف شیشه در سطح 3 درصد به چسب PVAc، خواص مکانیکی اتصالات در سازههای چوبی راش افزایش مییابد. با توجه به این موضوع، استفاده ترکیبی از نانوالیاف سلولزی (NFC) و نانوالیاف شیشه (GNF) بهمنظور بهبود خواص مقاومتی اتصالات در سازههای چوبی سنتی توصیه میشود.بهبود عملکرد چسب پلی وینیل استات بهمنظور افزایش استحکام و پایداری اتصالات چوبیوحید سخندان1*، حمیدرضا منصوری2، محمد دهمرده قلعه نو2، محمد شمسیان21نویسنده مسئول،دانشجوی دکتری، گروه صنایع چوب و کاغذ، دانشگاه زابل، زابل، ایران2دانشیار، گروه صنایع چوب و کاغذ، دانشگاه زابل، زابل، ایرانکلیدواژهها: نانوالیاف سلولزی، پلی وینیل استات (PVAc)، نانوالیاف شیشه، خواص مکانیکی، کُهنگی تسریعشده.